روانشناسی جوانان
دوران جوانی و نوجوانی همواره با مسائلی همراه است که هر چند نسبتاً طبیعی هستند، معمولاً از آنها به عنوان مشکلات دوره جوانی یاد میکنند. حتی عدّهای نام دوره جوانی را «بحران» گذاشتهاند. پرخاشگری، عکسالعملهای تند و آنی و گاهی نسنجیده، انتخاب دوری از خانواده و تنهایی یا علاقه به همراهی با دوستان از مشکلات دوره جوانی شمرده میشوند.
نکته مهمی که از ابتدا باید به آن توجّه داشته باشیم این است که جوانی بحران نیست، بلکه «رشد» است و همه مشکلات از رفتارهای ناشایست با جوان نشأت میگیرد. جوانی بهترین سنّ تربیت است؛ اما رفتار نامناسب دیگران و خصوصاً خانواده به بسیاری از عصیانهای جوانی دامن میزند. آنچه یک خانواده آن را مشکل جوان خود میداند، در اصل از رفتار خود آن خانواده سرچشمه گرفته است. عکسالعملهای جوان معمولاً رفتارهایی عادی است و چه بسا هر کس دیگری (حتی غیر جوان) در جای او باشد، همین عکسالعملها را نشان دهد البته ممکن است عکسالعملها متفاوت باشد، اما اصل رنجش از آن رفتار ثابت است. هر کس مرتباً امر و نهی شود، مشکلاتش دائماً به او تذکّر داده شود و تواناییها و رشد عقلانی او در نظر گرفته نشود، قطعاً ناراحت و رنجیده میشود.
تقسیمبندی انسان از نظر سنّی
لازم است یک تقسیمبندی عمومی درباره سنّ را که در روانشناسی صورت میگیرد، ذکر کنیم:
- تولّد تا دو سالگی (نوزایی و نوپایی)
- ۲ تا ۱۱ سالگی (کودکی) - البته دوره کودکی به دو قسمت تقسیم میشود. یکی 2-6 سالگی که دوره کودکی اول نام دارد و دیگری 7-11 سالگی یا دورهی کودکی دوم.
- ۱۱ تا ۱۹ سالگی (نوجوانی)
- حدود 19 تا 35 سالگی (جوانی)
- 35 تا 60 سالگی (میانسالی)
- شصت سالگی به بعد (کهنسالی)
البته تقسیمبندیهای دیگری هم وجود دارد؛ اما این روش عمومیتری است. دوره جوانی برجستگی خاصی نسبت به دورههای دیگر هست ولی تفاوت ویژهای در کار نیست. آنچه در بررسی دوره جوانی حتماً باید مورد توجّه قرار گیرد، این است که ریشه بسیاری از مشکلات جوانها مربوط به برخوردهای ناصحیح دوره نوجوانی است. از اینرو، ما بیشتر به بررسی نوجوانی خواهیم پرداخت.
دوره نوجوانی
برای بررسی دقیقتر دوره نوجوانی، باید این مقطع سنّی را به سه دوره سه ساله تقسیم کنیم: دوره اول از 11 تا 13 سالگی، دوره دوم از 14 تا 16 سالگی و دوره سوم از 17 تا 19 سالگی. دوره اصلی و حساس برای بیشتر مردم، دوره میانی نوجوانی یعنی سنین 14 تا 16 سالگی است. اگر در این دوره مراقبت و مدیریت و رفتار صحیح نسبت به نوجوان صورت گیرد، شاهد مشکلات در سنین بعدی نخواهیم بود.
الف) تغییرات جسمی در دوره نوجوانی
در دوره نوجوانی - خصوصاً دوره میانی آن - تغییرات با دورههای دیگر متفاوت نیستند، ولی نکته اصلی در این دوره، سرعت تغییرات است. مثلاً رشد جسمی و عقلی از بدو تولّد وجود دارد؛ اما در این دوره جهش رشد داریم.
درمیان روانشناسان، این دوره به دوره «شلوارهای کوتاه و تنگ» (به علّت رشد سریع جسمی) معروف است.
در این سالها، ترشّحات غدّهی هیپوفیز زیاد میشود. هورمون رشد و هورمونهایی که باعث تحریک غدد جنسی میشوند از ترشّحات این غدّه هستند. لذا انسان در این دوره از نظر جنسی بالا میشود. هورمون دیگری که از این غدّه ترشّح میشود، باعث میشود انسان هیجانی شود. این هورمون حساسیّت نوجوانی را بالا میبرد و به محرّکها و عوامل هیجان و فشارهای عصبی میافزاید. در نتیجه ممکن است نوجوان با کوچکترین تحریک، هیجانی و عصبانی شود. مسائل دیگری هم در رفتارها و ویژگیهای این دوره هست که نمیدانیم از کجا سرچشمه میگیرند؛ اما هستند و اتفاق میافتند.
ب) تغییرات روحی در دوره نوجوانی
در نوجوان دو دسته تغییرات روحی اتفاق میافتد:
- تغییر از لحاظ عقلانی و شناختی؛
- تغییر از لحاظ عاطفی و انگیزشی.
1. تغییر از لحاظ عقلانی و شناختی
شناخت یعنی آن بخش از دنیای روانی که با آن مطالب را میفهمیم، آن را سامان میدهیم و در موقع مناسب، عکسالعمل نشان میدهیم. به بیان دیگر شناخت همان هوش انسان است. بعضی از روانشناسان میگویند که انسان به لحاظ توانمندیهای هوشی و عقلانی، در حدود 16-17 سالگی کامل میشود. در این دوره انسان از لحاظ فهم کامل میشود و استدلالهای دیگران را میفهمد. (البته این به معنای به دست آوردن توانمندیهای لازم است و انسان هنوز در این دوره تجربه عقلی کافی ندارد).
مثلاً اگر برای کودکی مقداری برنج در بشقاب بریزیم تا بخورد و او بهانه بگیرد که این غذا کم است، مادر او جلو چشم کودک، برنج را با قاشق روی بشقاب پهن و گسترده میکند. کودک با آنکه میبیند که به غذای او چیزی اضافه نشده، راضی میشود و میپندارد که غذای او زیاد شده است.
اما در دوره نوجوانی دیگر فرزند به راحتی متوجّه این مطلب میشود و نمیتوان او را با ظاهرسازی فریب داد. البته باید تاکید کنیم که منظور از رشد عقلانی، به دست آوردن تجربه کافی نیست؛ چون عقل آدمی به لحاظ تجربه در سنّ چهل سالگی کامل میشود.
ستون انسانیّت، عقل است. اما در خانواده و جامعه چقدر به رشد و تربیت عقلانی توجّه میشود؟ امروزه بسیاری به برنامههای طنز علاقه بسیاری دارند؛ اما همانها به یک سریال پلیسی هیجانانگیز چندان علاقهای ندارند. علت چیست؟ با بررسی محتوایی برنامههای میبینیم که برنامهها نوع اول احتیاجی به تفکّر و تامّل و دقّت ندارند؛ اما در نوع دوم باید دقّت و تعقّل وجود داشته باشد. از آنجا که بسیاری تربیت عقلانی نیافتهاند؛ حتی حوصله دیدن یک سریال پلیسی را هم ندارند. این مسئله از اصلیترین مشکلات جامعه ما است و باید به آن توجّه کرد.
در مجموع در اثر تغییرات عقلانی و شناختی دو اتفاق در انسان میافتد:
- بچهها پیش از این سنّ بیشتر متوجّه بیرون هستند و کمتر متوجّه خود و درونشان، در سنّ جوانی و نوجوانی توجّه به خود افزایش نمییابد و توجّه به بیرون کم میشود. در روانشناسی دو اصطلاح هست: یکی برونگرایی و دیگری درونگرایی. برونگرایی حالتی است که ذهن ما متوجّه پدیدههای درون ما باشد. معمولاً خانمها بیشتر برونگرا هستند و آقایان درونگرا. به عنوان مثال یک خانم در یک مهمانی ممکن است به گل بشقابها هم دقّت کند، در حالی که شوهرش اصلاً متوجّه نیست که در چه ظرفی غذا میخورد. بچهها در سنّ دبستان بیشتر برونگرا هستند و در سنین نوجوانی بیشتر درونگرا. لذا نوجوانان علاقهای به مهمانی رفتن خصوصاً همراه با خانواده ندارند یا گاهی دچار حواسپرتی میشوند.
- نوجوان در این سنّ میفهمد. از لحاظ استدلالی و عقلی کامل میشود که پیش از این درباره آن توضیح دادیم.
2.تغییر از لحاظ عاطفی و انگیزشی
دسته دوم از تغییرات روحی، تغییرات انگیزشی است. انگیزه، عامل درونی است که مرا را به انجام کار متمایل میکند. در دوره نوجوانی، انگیزههای جدیدی رشد مییابند. یکی از این انگیزهها، «استقلالطلبی» است. نوجوان به دنبال آن است که نشان دهد «من مستقلّم»؛ بسیاری از پیشنهادهای خانواده را فقط به دلیل این که از سوی آنها مطرح شده، ردّ میکند و چه بسا پس از مدّتی خودش همان پیشنهاد را بدهد و بر انجام آنها اصرار هم داشته باشد.
انگیزه دیگر، «حرمت خود» است؛ یعنی نوجوان برای خودش احترام قائل میشود. اگر به نوجوانی بگوییم «تو دختر خوبی هستی» میگوید نه من دختر بدی هستم. این به معنای علاقه او به بد بودن نیست. بلکه او نمیخواهد دیگران به او بگویند «تو خوبی»؛ میخواهد خودش خوب باشد و خودش به خودش احترام بگذارد. نوجوان از این که از او در حضور دیگران تعریف کنند، بدش میآید.
از دیگران انگیزهها، «خود شکوفایی» است. نوجوان به دنبال این است که استعدادهای خودش را بروز دهد؛ به ویژه در مواردی که محدودیّتهایی هم وجود داشته باشد. مثلاً به دنبال یادگیری موسیقی و امثال آن میرود.
به هرحال، با توجّه به این تغییرات جسمی و روحی، در نوجوان این احساس پدید میآید که «من دارم بزرگ میشوم و مثل شما (پدر و مادر) میشوم». اگر با او مثل کسی که بزرگ شده رفتار شود، رفتارهای او تا حدّ زیادی کنترل میشود. باید فکر او را در زندگی دخالت داد؛ با او در مسائل زندگی - چه مربوط به خودش و چه مربوط به خانواده یا جامعه - مشورت کرد؛ باید به عقل او بها داد، نه اینکه عقل او را زیر سئوال برد. نکته مهم در انسان - نوجوان و غیر آن - این است که باید به سرمایههای اصلی او، یعنی عقل و دل (قلب) توجّه کرد. در بسیاری از خانوادهها اگر هم تلاشی برای فرزندان صورت میگیرد، بیشتر رنگ اقتصادی دارد تا تربیت عقلانی و عاطفی.
میزگرد
- درونگرایی بهتر است یا برونگرایی؟ انسان کدام یک از این دو حالت را داشته باشد بهتر است؟ بهتر است غلبه با کدام حالت باشد؟
باید حدّ متعادلی از هر دو وجود داشته باشد. مثلاً هنگام نماز یا مطالعه باید درونگرا بود و در مهمانی و اجتماعات، برونگرا. البته در جامعه بیشتر افراد برونگرا مقبول هستد؛ اما شکل افراطی هر دو، بیماری است و حالت متعادل بین آنها مناسب و درست است.
- اگر کسی در سن 40-50 سالگی درونگرا باشد، طبیعی است یا بیمار محسوب میشود؟
معمولاً در این سنّ انسان به یک بازنگری مجدّد در عمر خود و کارهایی که انجام داده رو میآورد. بنابراین نوعی از درونگرایی در این سنّ دیده میشود که طبیعی است.
- چگونه باید جوان را از درونگرایی نجات دهیم؟
لزومی ندارد که او را نجات دهیم، زیرا این یک ویژگی جوانی است. هیچ وقت نباید در اندیشه تغییر دادن طبیعت بود، بلکه باید آن را مدیریت کرد. از زلزله نمیتوان جلوگیری کرد، اما میتوان آن را طوری مدیریت کرد که کمترین خسارت را به بار آورد؛ چه بسا با اعمال راه کارهای درست، بتوان از آن سود هم برد. درونگرایی جوان چیز بدی نیست. خانواده باید بداند که جوان در این سنّ، گاهی میخواهد به اتاق خلوت برود. نباید با او دعوا کرد که چرا به تنهایی علاقهمندی. البته باید از او مراقبت کنند؛ مثلاً اتاق او قفل نداشته باشد و پدر و مادر گاهی به او سر بزنند، البته نه برای مچگیری.
- پیروی از پدر و مادر واجب است. اما گاهی عصیانهای جوانی باعث میشود که برایش مشکل شرعی در عدم اطاعت والدین پیش بیاید. در برابر این معضل چه باید کرد؟
اولاً حرمت پدر و مادر و معلّم را باید از کودکی به فرزند آموخت. ثانیاً نباید بچهها را به جنگ با والدین تحریک کرد. این مشکل از خود والدین است. گاهی در اثر رفتار نادرست آنها، کار به جایی میرسد که فرزند همه جا دقّت میکند که نظر والدین چیست، تا خلاف آن را انجام دهد. پدر و مادر نباید طوری عمل کنند که این احساس در فرزند به وجود آید که «میخواهم بروم جهنّم، ولی نمیخواهم حرف پدر و مادر را گوش کنم». پیامبر(ص) فرموده است «خدا رحمت کند پدر و مادری را که فرزندش را در راه خیر یاری کند». والدین نباید طوری رفتار کنند جوان در برابر آنها بایستد. در هیچ موردی نباید به جوان زیاد اصرار کرد؛ چون ممکن است حتی در مواردی که به تشخیص خودش هم کاری درست است، به دلیل آن که والدین همان را میگویند، آن را انجام ندهد.
- چرا افراد به مسائل عقلانی و تربیت عقلانی کمتر توجّه میکنند؟
چون در توسعه تعلیم و تربیت به افزایش سطح پرداختهایم و عمق را رها کردهایم. در زمینه مسائل آموزشی و دینی ظاهربین و ظاهرطلب شدهایم. خانوادهها و جامعه، بیشتر به دانشگاه رفتن و تحصیل در رشتههای به خصوصی بها میدهند. مثلاً بیشتر ما خانمی را که حجاب اسلامی او کامل، اما اهل غیبت است را به خانمی بدحجاب اما فاقد این رفتار زشت، ترجیح میدهیم. در حالی که چه بسا در دین، غیبت خیلی بیشتر از بدحجابی مذمّت شده است.
- کامپیوتر را از چه سنی در اختیار فرزندان بگذاریم؟
کامپیوتر در هر سنّی خوب و مناسب است، اما باید آن را مدیریت صحیح کرد. مثلاً از ابتدا که کامپیوتر خریداری میشود، بهتر است جایی قرار گیرد که صفحه نمایش آن در دید باشد. نکتهای که در باب کامپیوتر ضروری است، آن که والدین باید تا حدّی از اطلاعات ضروری و اولیه کامپیوتر بدانند تا بتوانند آن را مدیریت کنند.
پسرم خیلی دوست دارد در تنهایی نماز بخواند. اگر از او بپرسم نمازت را خواندهای یا نه، عصبی و ناراحت میشود، در برابر او چه باید کرد؟
در مسائل عبادی باید به دو نکته دقّت کرد: (1) بنا را بر این بگذارید که راست میگوید. بنای برای اطمینان از خواندن نماز کنجکاوی و بررسی کرد.(2) به اعمال عبادی او جهت الهی بدهید. یعنی طوری نباشد که جوان نماز را برای والدین یا مدرسه بخواند. چون اولاً فایدهای برای او ندارد و ثانیاً وقتی این فشارها برداشته شود و خبری از مدرسه و والدین نباشد، دیگر آن کارها را انجام نخواهد داد.
خودآزمایی
سوال1: تقسیمبندی انسان از نظر سِنّی به چه صورت است؟
سوال2: در نوجوان چند دسته تغییرات روحی اتفاق میافتد؟ نام ببرید.
سوال3: سه مورد از انگیزههای نوجوان چیست؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سیداحمد علم الهدی